کد مطلب:50522 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:176
[صفحه 284] تفكر است جز این كه تفكر، تصرف قلب است با نگریستن در دلیل و تدبر، تصرف آن است با نگریستن در عواقب). از نظر تربیتی، تدبر بدین معناست كه انسان در ظواهر امور توقف نكند و در فرجام امور بیندیشد و پایان كارها را بنگرد و در همه چیز این گونه عمل نماید. انسانی كه اهل تدبر نیست در ظواهر هستی می ماند و راه به حقیقت عالم نمی برد. این عدم تدبر در تمام زندگی و رفتار آدمی تاثیر می گذارد. انسان ظاهربین «انفاق» را كاستی و زیان می شمرد و عاقبت اندیش آن را افزایش و تجارتی پرسود می خواند، آن «ربا خواری» را مایه ی افزایش درآمد و خوشبختی می داند و این مایه ی كاهش سرمایه و بدبختی می بیند،آن «جهاد» را رنج و سختی می داند و این رمز سربلندی می بیند، آن «شهادت» را رفتن و نابودی می داند و این پیوستن و جاودانگی می بیند.[3] . هر چه انسان از تربیتی حكیمانه تر برخوردار باشد، عاقبت اندیشی اش بیشتر خواهد بود كه شان حقیقت آدمی تدبر و عاقبت بینی است. عاقبت بین است عقل از خاصیت امیرمومنان علی (ع) درباره ی این شان آدمی و جایگاه آن فرموده است: «انما العقل التجنب من الاثم و النظر فی العواقب و الاخذ بالحزم.»[5] . بدرستی كه شان عقل پرهیز نمودن از گناه و نظر كردن در عاقبتها و به كار بردن دوراندیشی است. «اعقل الناس انظرهم فی العواقب.»[6] . خردمندترین مردمان عاقبت بین ترینشان است. «حد العقل النظر فی العواقب.»[7] . كمال عقل و نهایت خرد به نگریستن در پایان امور است. شان تربیت درست این است كه انسان اهل تدبر شود و از حالی بینی و ظاهرگرایی و از كوری و خفاش خویی دور گردد تا امكان سیر در مسیر كمال فراهم شود. چشم را در روشنایی خوی كن عاقبت بینی نشان نور توست [صفحه 285] عاقبت بینی كه صد بازی بدید زان یكی بازی چنان مغرور شد انسان به دور از تدبر پیوسته در معرض تباهی است و خود به دست خویش گور استعدادهای كمالی خود را می كند و خویشتن را از سیر به سوی مقصد تربیت محروم می سازد، به بیان امام علی (ع): «الا و ان من تورط فی الامور من غیر نظر فی العواقب، فقد تعرض لمفدحات النوائب.»[9] . بدانید، بدرستی هر كه بدون نگریستن در پایان امور بدانها وارد شود، بی گمان خود را در معرض مصیبتهای گران قرار داده است. نمونه ی بارز مردمان بی تدبر كه منشا بزرگترین تباهیها و سخت ترین مصیبتها در تاریخ اسلام شدند، خوارج نهروان اند، آن مقدس مآبان بی شعور و كج اندیش و بی بصیرت كه به سبب بی تدبری، پیكار صفین را در هنگام پیروزی جنگ به سود سپاه حق- چون به حیله ی عمرو بن عاص و معاویه قرآنها بر سر نیزه رفت و از سر فریب دعوت به متاركه ی جنگ صورت گرفت- به توقف كشاندند و حكمیت را به امام علی (ع) تحمیل كردند و چون حیله آشكار شد، امام (ع) را متهم ساختند و از سر شهوت حالی بینی و بی تدبری، رویاروی آن حضرت ایستادند و مصیبتها به بار آوردند و جنایتها نمودند و عاقبت به خاك و خون كشیده شدند،[10] و راهی كج در زندگی و فهمی خطرناك از دین را باب نمودند. سخنان امیرمومنان (ع) پیش از جنگ نهروان با ایشان، گویای وضع فكری و بی تدبری ایشان است. آنان چون به تعیین حكم خرده گرفتند، امام (ع) بدیشان فرمود: «الم تقولوا عند رفعهم المصاحف حیله و غیله و مكرا و خدیعه: اخواننا و اهل دعوتنا، استقالونا و استراحوا الی كتاب الله سبحانه، فالرای القبول منهم و التنفیس عنهم؟ فقلت لكم: هذا امر ظاهره ایمان و باطنه عدوان و اوله رحمه و آخره ندامه.»[11] . [صفحه 286] آیا هنگامی كه از روی حیلت و خیانت و فریب و نیرنگ، قرآنها را برافراشتند، نگفتید برادران ما و همدینان مایند، از ما، گذشت از خطا طلبیدند و به كتاب خدا گراییدند. پس نظر ما این است كه سخنشان را بپذیریم و دست از آنان برداریم؟ اما من به شما گفتم كه این امر ظاهرش پذیرفتن داوری قرآن است و باطنش دشمنی با خدا و ایمان. آغازش رحمت است و فرجامش ندامت.
«تدبر» عاقبت اندیشی و به عاقبت امور نگریستن و تبصر و تامل و تفهم در امری است.[1] شریف جرجانی در معنای آن می نویسد: «التدبر: عباره عن النظر فی عواقب الامور و هو قریب من التفكر، الا ان التفكر تصرف القلب بالنظر فی الدلیل و التدبر تصرفه بالنظر فی العواقب.»[2] (تدبر عبارت است از نگریستن در پایان كارها و این نزدیك به
نفس باشد كو نبیند عاقبت[4] .
گر نه خفاشی، نظر آن سوی كن
شهوت حالی حقیقت گور توست
مثل آن نبود كه یك بازی شنید
كز تكبر ز اوستادان دور شد[8] .
صفحه 284، 285، 286.